سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و او را از ایمان پرسیدند ، فرمود : ] ایمان ، شناختن به دل است و اقرار به زبان و با اندامها بردن فرمان . [نهج البلاغه]
 

 

 

کلبه عشق

 

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

تا حالا فکر کرده‎اید که چرا باید ازدواج کنید؟ ازدواج یک فرآیند طولانی و پیچیده‎ای شده است که ما را به هیچ کدام از اهدافی که در اسلام وعده داده شده، نمیرساند. زوج‎های جوان بعد از چند سال زندگی مشترک تازه می‎فهمند که نباید ازدواج می‌‎کردند. پوچی و بیهدفی بر زندگی خیلی از زوج‌های اطرافمان سایه افکنده است. جوانان ما به این نتیجه رسیده‎اند که دوران ازدواج گذشته است و باید تنهایی زندگی کرد. زن و شوهرهای زیادی را می‎شناسیم که در کنار هم زندگی می‎کنند اما به شدت تنها هستند. حوصله همسر و فرزندان که سهل است، حوصله خودشان را هم ندارند. مردها در یک اقدام انتحاری و برای فراموشی مشکلات، خود را به کارهای شبانهروزی و دوری از محیط پرتنش خانه مشغول میکنند. بهانه آنها برای دوری از خانه، امرار معاش و شرایط سخت اقتصادی است. در حالی که اگر دو نفر عشقی به هم داشته باشند، در سختترین شرایط اقتصادی نیز از در کنار هم بودن لذت می برند. خانم‎ها نیز با سرگرم کردن خود در خارج از خانه و سپردن بچه‎‌ها به مهدکودک‎ها و پرسه زدن در بازارها و خیابان وقت خود را می‎گذرانند. مسلم است که با این همه مشغله دیگر وقتی برای خانه نمیماند. کی حوصله دارد به صحبت‎های بچه معصوم و تعریف‎های او از مهدکودک توجه کند؟ کی وقت دارد که برای خانواده ناهار و شام آماده کند؟ کی اشتیاق دارد که با همسرش صحبت کند و از اتفاقات آن روز بگوید؟

  چه بر سر جامعه ما آمده؟ با جوانان ما چه کرده‏اند؟ پدرها و مادرها با فرزندان خود چه کرده‌اند؟ آنها را به کدام سمت سوق دادهاند؟ چه چیزی را در ذهن جوانان ما باارزش کردهاند؟ کمی از بالا به جامعه جوان ما نگاه کنید. تعداد زیاد دخترها و پسرهایی که طلاق گرفتهاند و تنهایی زندگی می‌کنند، فرزندانی که این میان پاس‎کاری می‌شوند، احترام فراموش شده‎ای که باید بین خانواده‎ها باشد. سال‎هاست که نهادهای مختلف ابراز نگرانی می‎کنند و تلاش‎هایی هم انجام می‎‌دهند اما نتیجه‎ای ندارد.

  نمیدانم کی میخواهیم دست از افراط و تفریطهایمان برداریم؟

  زمانی دختران را به زور شوهر میدادند، دختر و پسر قبل از ازدواج همدیگر را نمیدیدند و با تکیه به سلیقه خانواده‎ها ازدواج می‌کردند، باید تا آخر عمر با تمام شرایط همسر کنار میآمدند و خبری از جدایی و طلاق نبود، خانواده شوهر سیطره‎ای بر زندگی زوج داشت و آن را مدیریت می‎کرد، دختر حق نداشت شکایت خود را به پدر خود ببرد چه برسد به دادگاه و قاضی، ...

  چند دهه بعد ورق برگشت. دخترها و پسرها در ارتباطاتشان آزاد شدند تا خودشان انتخاب کنند. دخترها و پسرها به واسطه پیشینه تاریخی که داشتند، از مشورت با پدر و مادر خودداری کردند و با عقل احساسی و تجربه ناقص خود تصمیم گرفتند.طلاق برایشان راحت‌تر از تلاش برای بازگشت به زندگی شد. با هر بهانهای خود را به دادگاه می‎رساندند و هر کس به دنبال حق بیشتر است.بنیان خانوادهها سست شد و بچه‌ها در این معرکه رها شدند.

  به نظر شما باید چه کار کرد؟ کجای کار اشتباه است؟ مقصر کیست؟ چه کسی مسئول بهتر شدن اوضاع است؟ وظیفه من به عنوان عضوی از این جامعه چیست؟ باید ازدواج را ترک کرد و تجرد را پیشه کرد؟ باید ازدواج کرد و با سختی‏‎های آن کنار آمد؟ باید فرزندانی تربیت کرد تا جامعه را نجات دهند؟ آیا یک حرکت فردی کافی است؟ فرزندان ما با چه کسانی ازدواج کنند؟ فرزندان آن‎ها با چه کسی ازدواج کنند؟ 

  آیا مصداق آیه (فاین تذهبون) شده‎ایم؟ 

  ما اهالی کلبه عشق اعتقاد داریم که هنوز برای جبران وقت هست. هنوز رشته کار از دست نرفته است. هنوز جای امید هست. هنوز انوار رحمت خدا بر جامعه ما جاری است. هنوز می‌شود با توکل و تلاش اصلاحاتی کرد. هنوز دخترها و پسرها می‎خواهند در کانون خانواده زندگی کرده و خوشبختی را حس کنند. گرایش جوانان ما به رسانه‎های بیگانه و تاثیرپذری از آن‎ها نتیجه کم‎‌کاری رسانه‎های داخلی است. جامعه ما بافت اعتقادی و فرهنگی دارد و حاضر نیست به قهقرایی که غرب گرفتار آن است مبتلا شود. همگی از آمار وحشتناک فروپاشی خانواده در غرب اطلاع داریم. شاید آن‏‎ها فکر می‎کنند که شیوه درست زندگی این است و جز این نیست. البته می‎دانیم که در عمق وجدان خود معتقدند که تباه شده‏اند و چیزی در زندگی کم دارند. ما مطمئن هستیم که اگر عمق فاجعه برای جوانان ما تبیین شود، انقلابی رخ خواهد داد. 

  به نظر ما اهالی کلبه عشق، اصلاح تفکرات و باورها در ارتباط با ازدواج، سازمان‎دهی مجدد آن‎ها طبق اسلام ناب محمدی(ص) و الگوبرداری از اسوه‎های بی‎نظیرمان تنها راه نجات است. بیایید همگی با هم تمام باورهایمان از ازدواج را از ذهنمان خارج کرده و با خط‎کش اسلام اندازه‎گیری کنیم. مسلمان واقعی معتقد است که قوانین اسلام حق هیچ انسانی را پایمال نمی‎کند. آیا برای اصلاح عقاید خود آماده‎اید؟ نمی‎توان با حفظ اعتقادات و باورهای کج و کوله قبلی، نتیجه خوبی گرفت. باورهای ما التقاطی است. معجون درهم برهمی از فرهنگ‏ها و ایسم‎‏ها که به ندرت می‎توان بوی اسلام را از آن‎ استنشاق کرد. می‎دانید که یکی از شاکیان خدا در روز قیامت، دین خداست که احکامش مظلوم و مهجور بودند؟ باید باور کنید که باید باورهایتان تغییر کند.

 





  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 89/8/25 ::: ساعت 12:4 صبح :::   توسط مجنون 
    نظرات شما: نظر